من از همینجا اعلام میکنم که با عشق زندگیم پیمان یک عمر زندگی خوب رو بستم، سارا و آرش میخوان بهترین زندگی که ممکنه رو داشته باشن و همینجا از همه افرادی که توی این امر مهم کمکمون میکنن سپاسگزاری می کنم
پستهای معروف از این وبلاگ
چرا نداره اینجا ایرانه دیگه
چندین ماه از کار و زندگی موندن و تمرین کردن چندین میلیون خرج کردن چندین روز دوندگی برای کسب مجوز، آخرش که چی؟ دل مردم رو شادکردن مگه چه گناهی داره؟ تازه هیچ سر و صدایی هم نداشت، نه تو بوق و کرنا شد نه خیلی روش مانور داده شد ولی با این حال همه بلیطها فروخته شد ولی 2 روز مونده به کنسرت مدیر سالنی که اجاره شده بود طی تماسی تهدید شدنش به مرگ را اعلام میکنه و تمام مسائلی که بالا گفته شد رو هوا! البته خوب وزارت ارشاد خیلی کار بزری کرد که مجوز رو تا آخرین لحظه لغو نکرد و تهدید به مرگ شدن آقای مدیر سالن هم همچون یک مسئله عادی شنیده شد و همه در جواب این سوال که آخه چرا و به چه دلیل میشنیدن خوب ایرانه دیگه! ای ایران ای خاکت سرچشم هنر! ای خاکت بر سر همه ضد هنر
يک مهندس شيمی هست که همکارمه و راحت ۳۴ سالش ميشه یک دانشجوی الکترونیک هم هست ، اون هم از همکاراست و ۲۲ سالش به زور میشه! هر وقت این جوون از دوره زمونه و بدی روزگار و تلف شدن جوونی صحبت میکنه اون آقای مهندس شیمی ميزنه رو دنده شکايت و يه بغضی هم ميندازه ته گلوش و ميگه ما نسل سوخته ايم ! تو کجا بودی اون شرايطی که اگه از ما يک نوار ميگرفتن به باد کتکمون ميگرفتن ؟و .....بگذريم اون موقعها من هم خوب يادم مياد منم بودم تو اون شرايط. حالا سنم کمتر بود ولی خوب يادمه. چه مخفی کاری ميکرديم واسه نوار و فيلم و ... چه افراد بسيجی نمای جان بر کفی! که ژ-۳ با دستش بلند ميکرد و از پنجره يک بنز ميومد بيرون و دنبال هم سنهای خودش به بهانه خوش گذرونی ميافتاد! خوب آره حالا خيلی بهتر شده حالا ميوفتن و ماشينهايی که سي دی چنجر و آمپلی فاير داشته باشن و ميخوابونن ، مهمونی ميگيرن ، دختر و پسر رو میگیرن ولی خوب خیلی اوضاع بهتر شده ديگه الان بچه ها ميشينن پای کامپيوتر و اينترنت و چت و .... کجا اين امکانات اون موقعها بود حتی منی که موقع بمبارونها یادمه هنوز دبستان بودم با خودم کامپيوتر اسپکتروم ميبردم تو پناهگاه و ب
نظرات